انسان در سایه پیشرفتهاى حیرتانگیز علمى، براى پیشبرد در میدان مبارزه با موانع حیات و بدست آوردن زندگى بهتر، عوامل زیادى را در استخدام گرفته، و بوسیله آنها با خطرات و موانع در جنگ و مبارزه است، و البته بخاطر داشتن نیرو امیدوار به پیروزیست و ما هر روز شاهد پیروزیهاى انسان در برابر بسیارى از مشکلات هستیم.
در اینجا باید بداند، همانطور که خداوند براى فتح و غلبه انسان بر دشمنانش در مرز مسائل مادى، ابزار و وسیله جنگ فراهم نموده، براى مبارزه با دشمنان روح و فکرش نیز وسائل و برنامههاى زیادى قرار داده، که با مسلح گشتن بآن وسائل میتواند در میدان جنگ با مخالفان سرسخت معنویت پیروز گشته و سلامت نفس و عقلش را که مساوى با سعادت دنیا و آ رت است تأمین کند
بالاترین وسیله در این زمینه تقوا و بعبارت فارسى نیروى خودنگهدارى در برابر فساد است، که باید از آن بعنوان نیروى برتر یاد کرد. با این نیروست که انسان میتواند بمبارزه با دشمنان درونیش که عبارت از هواى نفس و رذائل اخلاقى است، و با دشمنان برونیش که عبارت از طاغوت و بتهاى بیجان و جاندار است برخاسته و خویش را از آنچه برایش زیانآور است نجات دهد.
در صورت نبود تقوا و نیروى خودنگهدارى دنیاى آباد و با امنیت نخواهیم داشت، گرچه آن دنیا از هر نوع وسایل مادى مستغنى باشد، و از آخرت سعادتآفرین هم بىبهره خواهیم بود.
مبدء حرکت ما من اللّه است و باید پایان حرکت هم اللّه باشد، و این حرکت و سیر در مسیر إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ جز با نیروى تقوا میسر نیست.
آنانکه این نیرو را براى خود فراهم نیاوردهاند گو اینکه مبدء حرکتشان من اللّه است، ولى باید بدانند پایان جاده زندگیشان جهنم است، زیرا در مسیر حرکت و ادامه حیات، با دشمنان برونى و درونى بناچار روبرو خواهند بود و وقتى توان مبارزه با موانع راه تکامل را نداشته باشند، هر دشمنى باندازه نیرویش از اینگونه انسانهاى بىتقوا سلب فضیلت و شخصیت خواهد کرد، و با چنین صحنههاى خطرناکى آدمى و لخت و عور از انسانیت با فرشته مرگ روبرو خواهد شد آنجاست که فریاد میزند، آه میکشد ولى فایده ندارد چنانچه قرآن در سوره المؤمنون آیات 99- 100 میفرماید:
حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ:
چون هریک از اینان با مرگ روبرو شوند فریاد میکنند: بار خداوندان مرا برگردان، و یکبار دیگر فرصتى در اختیارم بگذار تا سرمایههاى از کف داده را فراهم آرم و بجبران برنامههاى از دست رفته برخیزم، باو خواهیم گفت، امکان بازگشت نیست، آنچه را بخاطر حسرت و اندوه میگوئى فایده ندارد بدنبال مرگ عالم برزخ است و در پى آن روز قیامت، روز رسیدگى بپروندههاى مردم.
بدون تردید نیروى تقوا تمام اعضاء و جوارح و غرائز وتمایلات و شهوات و احساسات را باستخدام خود آورده و ستاره وجود را در مدار حق بگردش خواهد انداخت «آنزمان است که انسان تبدیل بمنبع خیر و برکت براى خویش و دیگران خواهد شد و اصول آدمیت باجرا خواهد آمد».
بر عکس اگر آدمى از این نیروى خداداد بىبهره بماند تمام نیروهایش باستخدام دشمنان برونى و درونى خواهد آمد، و آدمى چون یک بمب آتشزا در اختیار ابلیس و نیروهایش درآمده، تا کى و کجا شیاطین باطنى و ظاهرى اراده کنند انسان را در میان قومى و ملتى و جامعههاى رها کرده و از این راه چون فرعون و نمرود و بو سفیان و بو جهل و نیز مانند زمامداران فعلى دنیا ملت و جامعه و جهانى را بپرتگاه سقوط کشانده و تمام حسنات و فضائل را بدینوسیله نابود کنند!! میتوان گفت مردم بىتقوا شریرترین جنبنده روى زمیناند چنانچه قرآن مجید در سوره الانفال آیه 22 دلالت دارد: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ: آرى پرزیانترین جنبندگان نزد خدا آن مردمى هستند که از شنیدن حق کر و از بازگو کردن معارف لالند و در برنامههاى خدا اندیشه نمیکنند.
آنان که در استخدام نیروهاى ضد حقّند، شبانهروزشان خرج گناه و شقاوت شده، و عاقبت بذت و پستى گرفتار خواهند آمد. کسى که علاقه بفضیلت دارد، و خواهان سعادت در همه شئون زندگیست باید براى توان دادن باراده و کسب نیروى خودنگهدارى بمیدان تمرین قدم نهد، و هر روز با برخورد به عوامل فساد که پیش پاى زندگى قرار گرفته، بخود رنج دورى از گناه دهد تا در این میدان و با برکت اینگونه تمرین به کرسى پیروزى بنشیند راستى این نوع تمرین است که توان انسان را در برابر نیروهاى باطل زیاد کرده و آدمى را بجائى میرساند که بنا بقول رسول اکرم شیطان از دست نیروى خودنگهداریش بفریاد و خشم خواهد آمد.
توان روحى و تقوا سپرى است که انسان را از زیان شعلههاى گناه سالم نگاهداشته و نمیگذارد آدمى سرمایههاى معنوى را از دست بدهد.
چنانچه پیامبر بزرگ روزه را سپر از آتش جهنم میدانند، تقوا را سپر حافظ سلامت دین و دنیا و آخرت از آتش آلودگیها قلمداد میکنند. انسان در میدان تمرین، براى بدست آوردن تقوا منبدل بابراهیمى خواهد شد که آتش نمرودهاى قرون و اعصار او را نخواهد سوخت. انسان دارنده تقوا در خطرناکترین زمان و در میان بدترین ملت سلامتش برجا مانه و دیگران را هم با نیروى خدادادش بوادى سلامت رهنمون خواهد گشت.
مگر انبیاء خدا در بدترین جوامع متولد نشدند، در عینحال از جو زندگى پرفساد جامعه پاکترین انسان بیرون میآمدند چرا؟ بخاطر اینکه راه تقوا را با کمکگیرى از حق، یا از طریق اجراى دین پیامبر قبل ازخ ود، یا ازمسیر الهام قلبى و عقلى مىپیمودند، و با قرار گرفتن در سنگر تقوا خویشتن را از آلودگیهاى جامعه زمان خود حفظ کرده و پس از برانگیخته شدن بدستگیرى دیگران اقدام میکردند.
البته تمرین و ریاضت و طلب نیرو همراه با زحمت و رنج است و این زحمت و رنج را باید بخاطر تحصیل سعادت تحمل کرد، در اینجا لازم است نظر پیشواى موحدین را در مسئله تحمل زحمت براى فراهم آوردن اصول آدمیت و زندگى افتخارآفرین در روز قیامت از نظر بگذرانید.
سه گفتار از امام على بن ابیطالب:
1- جامعه زمان على علیه السلام بخاطر پیروى از برنامههاى باطل، دچار مشکلات فراوانى بود، زمینه دچار شدن آنان را به بدبختى زمامداران قبل از آنحضرت بخصوص عثمان و حزب کثیف اموى فراهم آورده بود.
امیرالمؤمنین علیه السلام برابر با نقشههاى اصولى قرآن براى پاکسازى جامعه و برقرار کردن عدالت اجتماعى برنامههائى داشتند که از جمله جنگ با دشمنان خطرناک انسانیت بود که در سه چهره ناکثین و قاسطین و مارقین جلوه داشتند.
اینان براى حکومت خدائى على علیه السلام تولید زحمت میکردند، و چارهاى جز جنگ با آنان نبود.
تردیدى نیست که فراهم آوردن و سائل جنگ، آماده شدن براى ورود بمیدان مبارزه، دست برداشتن از کسب و کار، محروم ماندن از دیدار عزیزان، بیرون رفتن از حوزه کوفه، تحمل رنج سفر، کشتن و کشته شدن و زحمت فراوان داشت، در این زمینه مردم کوفه سخت نیازمند به صبر و پایدار یو استقامت بودند، و طبیعى بود که بدنبال آنهمه رنج راحت قرار داشت فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً.
بخاطر منافع بیشمارى که در مسئله جنگ بود امیر المؤمنین علیه السلام در ضمن سخنرانیهایش مردم را تشویق بجهاد میکرد، و از آنان میخواست بحکم قرآن صبر پیشه کنند و از دشمن نهراسیده دست کثیف و خائنانه او را از تمام برنامههاى اسلام و مسلمین کوتاه کنند.
خطبه 121 نهج البلاغه گویاى یکى از سخنرانیهاى جالب على علیه السلام است، از مجموع آن خطبه بعنوان شاهد مثال یک جمله فوقالعاده نقل میشود.
اما درحالیکه با هیجان هرچه تمامتر در مسیر رضاى الهى مشغول سخن بود و جمعیت انبوهى کلام حضرت را مىشنید فرمود:
الجنة تحت اطراف العوالى: آرى اى مردم بهشت جلوى پاى شما نیست، که با یک قدم ساده و آسان بآن برسید، آنجا که جایگاه راحت ابدیست و نعمتهاى الهى در آنجا بطور کامل وجود دارد در سایه پرمشقت سرنیزههاست، و بهشت در پایان جاده جهاد است، و در انتهاى راه کوشش و فعالیت، بهشت بعد از راندن شیطان و دیو سیرتان از زوایاى حیات است، بهشت پس از جنگ با دشمنان درونى و برونى است، و البته این جنگ داراى مشقت و رنج زیاد است، و منهاى تحمل شدائد و صبر و حوصله در صحنه کارزار جنّت میسّر نخواهد شد.
2- امیر المؤمنین علیه السلام باز در خطبه 176 باین مسئله که راحتى از پس سختى است اشاره میفرماید، و از مردم دعوت میکند در این چند روزه کوتاه عمر رنج بندگى را بخود خریده و از لذت شهوترانى بپرهیزند، تا در سایه این دو برنامه بتوان به خودنگهدارى افزوده، و نیروى خویش را در برابر دشمن تقویت کنند و هم پس از تحمل رنج در راه بندگى و کنارهگیرى از لذات غیر قانونى ببهشت الهى دست یابند.
فرازهائى از آن خطبه بدین قرار است:
انتفعوا ببیان اللّه، و اتّعظوا بمواعظ اللّه، و اقبلوا نصیحة اللّه، فان اللّه قد اعذر الیکم بالجلّیة، و اتخذ علیکم الحجّة و بیّن لکم محابّه من الاعمال و مکارهه منها لتتبعوا هذه و تجتنبوا هذه، فان رسول اللّه (ص) کان یقول: انّ الجنّة حفّت بالمکاره، و ان النّار حفّت بالشّهوات و اعلموا انّه ما من طاعة اللّه شیئى الّا یأتى فى کره و ما من معصیة اللّه شیىء الّا یأتى فى شهوة فرحم اللّه امراء نزع عن شهوته و قمع هوا نفسه فانّ هذا النفس ابعد شیىء منزعا و انّها لا تزال تتزع الى معصیة فى هوى.
ترجمه: بهترین بهره را از گفتار الهى تحصیل کنید، و از پندهاى خداوند درس گرفته و بکار بندید، اندرز خدا را قبول کنید تا از عذاب قیامت برهید، خداوند آنچنان شما را ببرنامههاى سعادتآفرین راهنمائى فرموده که جاى عذرى باقى نیست.
پروردگار با فرستادن پیامبر راستین و ارائه قرآن مجید حجت را بر شما تمام کرده و در ضمن اتمام حجت آنچه را محبوب خود دانسته اجرایش را از شما خواسته و از آنچه نفرت داشته و براى شما زیانآور بوده شما را از آن نهى کرده است.
این شما هستید که باید به نسخه الهى عمل کنید، محبوب خدا را پیاده کرده و از مبغوض الهى بگریزید.
پیامبر بزرگ بارها یمفرمود: بهشت از پس سختىها و دشواریهاست جهنم و عذاب از پس شهوترانىها و لذتخواهىهاى غلط است، آرى هیچیک از برنامههاى مثبت و با نتیجه نیست مگر اینکه اجرایش بر انسان گران و سختمیآید، و هیچ گناه و تخلفى نیست مگر اینکه انسان از اجرایش لذت میبرد، راستى خداوند رحم آرد بر آن کسیکه سختى دور کردن شهوت را از خویش تحمل میکند، و با هواى نفس بمبارزه برمیخیزد بازداشتن نفس لذتخواه از گناه فوقالعاده مشگل است، نفس بهر گناه و معصیتى بخاطر لذتى که در آنست همیشه شوق دارد.
در این فرازها على علیه السلام بهشت را از پس پیچوخمهاى راه بندگى آدرس میدهد و جهنم را در یک قدمى لذت و شهوت، در اینجا انسان والائى میخواهد که تمام موانع و منشکلات را از سر راه خود دور کرده، و خویش را از لابلاى رنجهاى بندگى بحیات پاک در دنیا و بهشت خداوند در آخرت برساند.
3- امام على بن ابیطالب علیه السلام باز در یک جمله بجامعه هشدار میدهد، ه زندگى صحیح، و حیات اصولى، حیاتى که در جو آن حقوق همه طبقات محفوظ باشد، و از پس آن در دنیاى دیگر بهشت نصیب گردد در پس رنج وز حمت بندگى و عبادت است البته عبادت بمفهوم وسیع کلمه که شامل کلیه برنامههاى مثبت در تمام زوایاى زندگى میگردد.
مولاى متقیان در ضمن خطبه 167 میفرمایند: الفرائض الفرائض ادّوها الى اللّه تودّکم الى الجنّة: هان اى جامعه واجبات واجبات: نماز، روزه، حج، زکات، خمس، امر بمعروف، نهى از منکر، جهاد در هر سه بعد قلم، زبان، جنگ و تولا و تبرى، اجراى عدل و داد، احجسان بخلق، رعایت حق، و ... بدانید که بدون اجراى این فرامین بهشت میسر نخواهد شد، اصولا تنها راهى که خداوند آن را به بهشت منتهى فرموده همین راه است و این راهى است که انسان در آن دچار رنج و زحمت میگردد و خود تحمل رنج جهادیست مهم و پیکارى است علیه موانع راه حق، استقامت در این مسیر پیروزى حتمى را نصیب انسان خواهد کرد.
با دقت در این جملات که از پیشواى پرهیزگاران شنیدید، روشن میشود که راحت دنیا و آخرت تنها در سایه مبارزه با هوا و هوس و جنگ با عواملى است که از خارج بآتش غرائز و شهوات دامن میزند عواملى که انسان را از راه خدا دور کرده و بدامن پلیدى میاندازد. انسانى که بخاطر گرما یا سرما، یا بخاطر رنج گرسنگى، نمیخواهد روزه رمضان را تحمل کند، چه چشمداشتى میتواند به نعمت ابد حق و دور ماندن از عذاب جهنم داشته باشد.
شهوترانى که نمیتواند از ناموس مردم، و دختران ملت اسلام یا سایر گناهان مربوط بشهوت بگذرد چه امیدى بزندگى پاک و مثبت دارد؟ شاید بگوید من بحداقلّ گناه قانعم و از افتادن در تخلفات بزرگ خوددارى میکنم، ولى باید گفت همین برنامههاى حداقل است که بکمک وسوسه نفس و کششهاى شیطانى ببرنامههاى کوبنده و هلاککننده منجر میشود.
کاسبى که بخاطر زیادهطلبى و عشق به مال از تقلب و غش و حیله و کمفروشى نمىهراسد، چرا داراى وجدان آرام باشد و بچه خاطر به بهشت الهى راه یابد؟
صاحب مقامى که بخاطر حفظ مقام از هیچ برنامه خلافى اعم از رشوه، زورگوئى، خیانت، وطنفروشى، کشتار مردم بیگناه نمىپرهیزد، چرا از عکسالعمل ملت در امان بماند، و چرا خطر انقلاب همه جانبه او را تهدید نکند، و بچه ملاک عذاب و سخط الهى در دنیاى بعد دامنگیر او نگردد؟
آدمى که با هوا و هوس مبارزه ندارد، و همچون پر کاه در برابر سیل غرائز و شهوات تسلیم است بچه خاطر سلامت بدن و روحش تأمین باشد و چرا عذاب جهنم براى دیدارش روزشمارى نکند؟
محصّلى که بخود رنج مطالعه و نوشتن، حفظ کردن و خواندن نمیدهد چرا بانتظار پیروزى در امتحان باشد؟
جنگجوئى که از میدان جنگ بهراسد، و هرگز تن بتمرینهاى برنامههاى جنگى علیه بیدادگران و متجاوزان ندهد، براى چه غلبه بر دشمن را آرزو کند، و روى چه حساب آب و خاک و دینش محفوظ بماند؟
آرى بنا بفرموده على علیه السلام: الجنّة تحت اطراف العوالى و بنا بگفته رسول راستین انّ الجنّة حقّت بالمکاره.
راستى وضع گروهى از مردم براى هر خردمندى رقّتبار است، نیروهائیکه باید اقمار دین و انسانیت و مبارزه با آلودگیها و دشمنان حق باشند، منابعى که باید تولید تمام فضائل و حسنات بدست آنان انجام گیرد، در درجه اول عمر گرانبها و در قسمت بعد تمام اعضاء و جوارح خود را در معرض آسیب هولناک قرار داده و بخاطر نداشتن نیروى خودنگهدارى پیرو خطوط شیطاناند.
چه نیکوست، انسان گذشته از عمر را بیاد آورد، و لحظهاى بیندیشد، و بر سرمایههاى از دست رفته تأسف بخورد، شاید قوت فکر آدمى را به مرز پشیمانى کشیده و این پشیمانى باعث شود آدمى همچون حرّ بن یزید مسیرش را عوض کرده و در آینده بعنوان یک نیروى حق در مدار حقیقت بگردد و خویش را از شر ابلیس و طاغوت برهاند، و از ضربههاى جبرانناپذیر هوا و هوس در امان بماند.
بو ذر و برنامههاى تربیت
ابو ذر مردیست که نیروى تقوا و خودنگهدارى سراسر زوایاى حیاتش را پر کرده، و با کمک همان نیرو بر تمام مشکلات فائق آمد.
او در تمام مبارزات اعم از مبارزه با طاغوت یا هواى نفس و تمایلات غلط شرکت کرد، و در هر صحنهاى به بهترین صورت پیروز آمد. او تا آخرین نفس که در بیابان خشک و بىآب و علف ربذه جان بجانان تسلیم کرد حاضر بآشتى با هوا و هوس و ستمگران دوران و طاغوت زمان و چهرههاى ضد حق نشد.
او برنامههائى ارزنده از رهبر بزرگ اسلام نقل میکند که آن برنامهها سازنده ابو ذرها بود، برنامههائى مؤثر، انسانساز، تربیتى، و مسائلى که در تقویت نیروى تقوا سخت مؤثر است، و یا تأمینکننده غذاى جان، برنامههائیکه آراسته شدن بآنها آدمى را به کمال رسانده، و راه مبارزه با خطرات را بر انسان آسان میکند. ابو ذر براى توان گرفتن از رسول اسلام، و یادگیرى راه مبارزه با دشمنان شرفیاب محضر آنحضرت شد، پیامبر عالیقدر برنامههاى مفصلى در اختیار او گذاشت و در پایان آن برنامهها ابو ذر را به چنین مسائل انسانسازى رهنمون شد:
اوصیک بتقوى اللّه فانّه رأس الامر کلّه: قلت زدنى قال علیک بتلاوة القرآن و ذکر اللّه کثیرا فانّه ذکر لک فى السّماء و نو رلک فى الارض قلت: زدنى قال: الصّمت فانّه مطردة للشّیاطین و عون لک على امر دینک قلت: زدنى قال ایّاک و کثرة الضّحک فانّه یمیت القلب و یذهب بنور الوجه قلت: زدنى قال: انظر الى من هو تحتک و لا تنظر الى من هو فوقک فانّه اجدر ان لا تزدرى نعمة اللّه علیک قلت: یا رسول اللّه زدنى قال: صلّ قرابتک و ان قطعوک قلت: زدنى قال احبّ المساکین و مجالستهم قلّت: زدنى قال: قل الحقّ و ان کان مرّا قلت: زدنى قال لا تخف فى اللّه لومة لائم «1» ...
ترجمه و توضیح: من ترا به تقوا و پرهیزکارى و خویشتندارى سفارش میکنم زیرا خود نگهدارى در راه خدا سرلوحه تمام برنامههاست.
اگر تمام اعضاء و جوارح انسان در سایه مقام والاى فرماندهى تقوا قرار بگیرد، همه وجود بسوى حق بحرکت خواهد آمد، در سایه نیروى خودنگهدارى و تقوا فکر از خطا در امان مانده، چشم از دیدن حرام بسته گشته، گوش جز بفرمان الهى ببرنامهاى گوش نداده، و زبان در گفتارش راه صدق و درستى را خواهد پیمود. در کنار تقوا دل جز عشق حق نورى ندارد، و باطن از صفائى خاص برخوردار خواهد شد.
از پیامبر خواستم مرا بیشتر بهرهمند کنید فرمود: بر تو باد بخواندن قرآن، راستى قرآن را براى چه باید خواند؟ براى یادگیرى برنامههاى الهى و نقشههائیکه باید حیات بر آن استوار شود.
قرآن کتابى است که آینده را براى انسان روشن کرده و تمام اخبار لازم گذشته را در اختیار آدمى میگذارد، کتابیکه به بىنظمىها خاتمه داده، و جامعهاى بر اساس عدل و عدالت بپا خواهد کرد، و دستورالعملى که دردها را معالجه کرده، و نسخهاى که شفاى انسان در آن مقرر شده است. «2»
ابو ذر ز یاد بیاد خدا باش، یاد حق عبارت از گرداندن تسبیح در دست نیست، یاد حق تکرار کلمه یا کلماتى بعنوان ذکر نمیباشد ذکر حق چنان که نبى اسلام به على علیه السلام فرمود این معناست: ذکر خدا تکرار سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست، یاد خدا اینستکه هرگاه انسان ببرنامه ضد الهى برخورد کند، از مقام حق نرسیده از کردار ناپسند بگذرد. «3» آرى ابو ذر اگر این چنین بیاد حق باشى، خداوند هم بیاد تو خواهد بود، و از عنایت و لطفش برایت نصیب قرار خواهد داد. ابو ذر به پیامبر گفت باز هم مرا از سرمایههاى معنوى و مسائل تربیتى بهرهمند کن پیامبر فرمود: از نیرومندترین سلاحهائیکه میتوان با آن شیطان را شکست داد سکوت است البته سکوت از سخنى که بزیان حق و بضرّر واقعیّت است.
زبان آلوده به دروغ، غیبت، تهمت، فحش، خدعه، حیله، غل، مکر، مسخره، باطلگوئى، لغو، سهو، حق را ناصحیح جلوه دادن، باطل را حق نشان دادن، امر بمنکر، نهى از معروف، مدح ستمگر، تصدیق دروغگو، تکذیب راستگو، نمایانگر اینست که آدمى مغلوب شیطان است، نگاهدارى زبان از برنامههاى خلاف حق از مسائل ضرورى تربیت توحیدى است و راهى براى راندن شیطان از میدان زندگى و کمکى براى استحکام بخشیدن به ایمان. ابو ذر در تمام برنامههاى مادى بزیردست خویش بنگر، تا باداى شکر حق توفیق یابى، و از دیده دوخن بمافوق بپرهیز تا حرص و طمع در تو شعلهور نگردد، و به پلیدى تجملپرستى آلوده نشوى، زندگى بسیط و روش ساده، و قناعت کردن ببرنامههاى لازم توان مبارزه را در آدمى زیاد میکند، اما تجملپرستى و عادت بعیش و نوش از انسان موجودى پست، بىشخصیت، سست و تنبل ساخته و راه مبارزه با باطل را بر آدمى مىبندد.
اینکه در قرآن مجید و در روایات از دنیا مذمت شه بىعلت نیست، آنان که دنیا را بعنوان هدف انتخاب میکنند، و کلیه برنامههاى خود را بر محور همان هدف میچرخانند آدم نیستند، زندگى ایشان با حیوانات فرقى نداشته، بلکه در پارهاى از امور از چهارپایان بدترند.
ابو ذر باقوام و نزدیکان خود رسیدگى کن، گرچه آنان با تو ترک هم زیستى کرده باشند.
امام ششم میفرماید: صله رحم اعمال را پاک، اموال را زیاد، حساب را آسان، بلا را دفع و عمر را طولانى میکند. «4»
پیامبر بزرگ میفرمود: بحاضرین امت و آنان که غائبند و کسانى که در صلب پدران و رحم مادرانند تا قیامت، بصله رحم سفارش میکنم، گرچه فاصله خانه اقوام تا منزل آدمى یکسال راه باشد، زیرا توجه به رحم دلیل بر دیندارى است، و نیز فرمود صله رحم کن گرچه بظرفى آب باشد، و بهترین راه توجه به قوم خویش خوددارى از آزار آنان است.
ابو ذر از کارافتادگان را دوست بدار، و از نشست و برخاست با آنان دریغ مدار، از گفتن حق خوددارى مکن گرچه تلخ باشد و در اجراى فرامین الهى از ملامت و سرزنش مردم نهراس.
بنا بگفته پیامبر به ابو ذر: آشنائى با قرآن و برداشت از دستورات آن، یاد خدا، حفظ زبان، نظر بمادون و بىتوجهى بمافوق در مسائل مادى، صلح رحم، عشق بافتادگان و نشست و برخاست با آنان گفتن حق گرچه بضرر انسان باشد، بىتوجّهى بسرزنش بیخبران، حقایقى است که اجرایش براى هر مسلمانى لازم است و راهى است که آدمى را بمیدان تقوا و فضیلت رهنمون میشود.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار ج 77 ص 72
(2)- نهج البلاغه خطبه 158
(3)- سفینة البحار ج 1 ص 484- 514- 515
(4)- سفینة البحار ج 2 ص 514- 515